همیشه  اگه سر ظهر برید وسط شهر یا یک جای عمومی، ملت رو میبیند که دست هر کدوم یه ساندویچ هست و دارن نوش جان می کنند. تو مترو ، تو اتوبوس، وسط پیاده رو، روی نیمکت پارک، … یه فرانسویِ با یه ساندویچ لاغر و دیگر هیچ. این تصویر روزمره در زندگی فرانسوی، حامل چند تا نکته  هست. اول اینکه موقع خوردن ساندویچ اصلا به اطراف توجه ندارند و بدون استرس غذاشونو میخورن.

اگه با دوستاشون باشن، عمرا به هم تعارف نمیکنند. زل میزنن تو چشات و همینجوری میخورن. افرادی هم که این صحنه جلوشونه هیچ نگاهی نمیندازن، واسشون کاملا عادیه، ولی تصور کنید اگر تو ایران این مدلی بود چی میشد!! مثلا تو متروی تهران نشستید اون وسط یکی داره با اشتها ساندویچ میخوره و پشت بندشم یه هورت نوشابه! نکته بعد اینکه اکثر این ساندویچ ها ساده و بی مایه هست. در پایین عکس نمونه فرانسوی و ایرانی رو میزارم تا فرقش بیاد دستتون. البته بعضی از بچه های ایرانی مقیم میگن مدل فرانسوی دل چسب تره!! بابا آخه کی با یه برگ ژامبون سیر میشه!! نه سسی، نه گوجه ای نه خیار شوری، دیگه خیلی بخوان حال بدن یه تیکه کاهو میزارن تنگِ ژامبونه! کلی هم پولشه! واسه یه پَره ژامبون باید ۵۰۰۰ تومان پیاده شیم!

به جاش قربون ساندویچ های وطنی، پرملاط و پر انرژی ، آدم لذت میبره میبیندشون! خیار شور ایرانی هم که تکه تو دنیا، اینجا خیارشور ندارن خیار سرکه دارن که خیلی بی مزس، تازه خیاراشون آبله مرغونیه ، پُره دون دون، خیار قلمی هم کلا برای خوردن ندارن ، اندازه خیارها در حد خیار چمبر 🙁   قدیم یادتونه،  تو بوفه ی مدرسه نون ساندویچی از این کوچیکا (بولکی یا نون سفید) بود که  ترش و خیلی خوشمزه بود. وای چه حالی میداد. بابای مدرسه یا خانومش برامون درست میکردن و دونه ای ۲۰ تومن میفروختن.

البته بگما هیچ وقت ساندویچ به پای غذای خونگی نمیرسه ولی در مواقع گشنگی خیلی حال میده.