دکتر احسان نراقى در نامه‌اى به نیکلا‌ سارکوزى، رئیس‌جمهور فرانسه ضمن اعتراض به سیاست‌هاى دولت فرانسه در ایجاد محدودیت ویزا براى دانشجویان ایرانى از چندین قرن دوستى و روابط میان دو ملت ایران و فرانسه سخن گفت. نراقى مشاور مخصوص مدیرکل سابق یونسکو که سال‌ها در فرانسه زندگى کرده‌ است از دو رئیس‌جمهور فرانسه ژنرال دوگل و فرانسوا میتران نشان لژیون دونور گرفته ‌است. ترجمه این نامه را که پیش از این به دست سارکوزى رسیده است، مى‌خوانید :

جناب نیکلا‌ سارکزى رئیس‌جمهور محترم جمهورى فرانسه
اعلا‌میه جهانى حقوق بشر که جنابعالى یقینا در مراسم شصتمین سال صدور آن شرکت خواهید فرمود، آمد و رفت بین‌المللى افراد را در جهان جزو حقوق اولیه آنها شناخته است. متاسفانه امروز براى آمدن به کشور شما فقط عده معدودى ایرانى مى‌توانند از این حق استفاده کنند. من به علت علا‌قه‌اى که طى سالیان دراز به فرهنگ و به کشور شما داشته‌ام در این روزها مرتبا مورد مراجعه هموطنان و به‌خصوص جوانان مشتاق آموزش عالى در کشور جنابعالى بوده‌ام و مشکلا‌ت جدید آنها را به‌خوبى شناخته‌ام. جناب سارکوزى این را باید بدانید که امتناع سفارت شما در تهران در دادن ویزا به هموطنان من به‌هیچ‌وجه اثرى در کار مسوولا‌ن دولتى کشور ندارد. زیرا مقامات فرانسوى به علت احتیاج اتباع خود به آمد و رفت با ایران با هیچ مشکلى رو به رو نیستند و تقاضاهاى آنها با احترامات کامل و با سرعت پذیرفته مى‌شود و چون در مراودات دیپلماتیک مقابله‌به‌مثل ملا‌ک رفتار همه کشورها است لذا وابستگان دولت ایران هم از همان امتیازات برخوردارند در حالى که شهروندان عادى ایرانى با مشکلا‌ت فراوان روبه‌رو هستند. ‌ روال سال گذشته هنگام پذیرفتن تقاضاهاى آنها این بوده است <سه ماه دیگر به سفارت مراجعه کنید تا از تصمیم پاریس مطلع شوید> و این رشته سر دراز دارد. این افراد به من مى‌گویند آنها وقتى پس از ارسال مدارک خود و مکاتبه مفصل با یکى از دانشگاه‌هاى فرانسه براى تحصیل در دوره لیسانس یا دوره دکترى پذیرفته مى‌شوند براى اخذ ویزا مشکلا‌ت طولا‌نى و غیرقابل پیش‌بینى براى آنها عنوان مى‌شود و واى به حال زن و مرد جوانى که به عنوان زن و شوهر صادقانه وضع واقعى خود را به اطلا‌ع سفارت مى‌رسانند. اگر با پاسخ رد مواجه نشوند با هزار زحمت ویزا به یکى از دو زوج داده مى‌شود و لا‌غیر.

بهانه سفارت در این موارد این است که ممکن است شما زن و شوهر قصد مهاجرت به فرانسه را داشته باشید در صورتى که کسانى که درخواست ویزا مى‌کنند آمادگى دارند که همه نوع ضمانت مالى و رسمى براى بازگشت به ایران به سفارت بدهند. آیا علا‌قه‌مندان به رواج زبان فرانسه (فرانکوفون‌ها) در سراسر دنیا از وضعى که براى ایرانیان به‌خصوص مشتاقان تکمیل تحصیلا‌ت جوانان به‌وجود آمده خوشحالند؟ که من در سند چهارده صفحه‌اى که به ضمیمه این نامه به‌حضور جنابعالى تقدیم کرده‌ام نشان داده‌ام که روابط سیاسى و فرهنگى ایران و فرانسه سابقه هفتصد ساله دارد که چهارصد سال آن بلا‌انقطلا‌ع بوده است.* من در اقامت اخیرم در فرانسه مدت دو ماه در کتابخانه‌هاى ملى و در آرشیو وزارت خارجه فرانسه براى تکمیل دقیق این سند وقت کافى صرف کرده‌ام تا به جنابعالى که فرد دقیقى هستید ثابت کنم فرانسه در قرن‌هاى اخیر با کمتر کشورى چنین رابطه تنگاتنگ و صمیمانه‌اى داشته است. شما با مطالعه سند ضمیمه متوجه خواهید شد.

فرانسوى‌ها از رنسانس به بعد شیفته آثار ادبى ایرانى شدند. به طورى که براى اولین بار گلستان سعدى را به زبان لا‌تین و سپس به زبان فرانسوى درآوردند. بعد آثار جامى و فردوسى و حافظ را به زبان فرانسوى ترجمه کردند. هرچند که قرن‌ها پیش از آن علا‌قه‌مندان آثار علماى ایرانى نظیر خوارزمى در ریاضیات و نجوم و ابوعلى سینا و ابوریحان بیرونى در پزشکى و فلسفه را از عربى به فرانسه ترجمه کرده بودند. خلا‌صه فرانسوى‌ها لطافت ذوق ایرانى‌ها را به خوبى شناخته بودند. ایرانى‌ها هم درصدد بودند که علم و دانش جدید و تجددطلبى و از قرن هجدهم به بعد آزادى و حکومت قانون را که اروپاییان آغاز کرده بودند از طریق فرانسوى‌ها اخذ کنند. نتیجه آنکه جاذبه این دو کشور نسبت به هم اول از همه از فرهنگ شروع شد.

فتحعلى‌شاه که کاملا‌ فرانکوفون بود بعد از شکست ایران در جنگ با روسیه و انعقاد معاهده ترکمانچاى در سال ۱۸۲۸ از فرانسه تقاضاى کمک کرد که بلا‌فاصله فرانسه ۵۰ افسر برگزیده خودش را براى سامان دادن ارتش ایران به تهران اعزام کرد. مقارن دادن امکانات وسیع به منظور ایجاد تحولا‌ت بنیادى در ارتش ایران عباس‌میرزا یک اداره مجهز از مترجمان زبردست را در کنار فرانسوى‌ها ایجاد کرد تا تمام مقررات و روش کار ارتش فرانسه را به فارسى ترجمه کند. این اقدام فرانسه به این جهت بود که دربار قاجار از مدت‌ها پیش با زبان و فرهنگ فرانسه آشنایى کامل داشت. کشور شما جناب سارکوزى روابطش را با هیچ کشورى خارج از کشورهاى اروپایى با زبان و فرهنگ شروع نکرده بود. ‌ قبل از اقدام عباس‌میرزا، ناپلئون آجودان شخصى خود، یعنى جنرال گاردان را همراه هیاتى به ایران اعزام داشت تا او عهدنامه‌اى را از طرف ناپلئون به ضمیمه کمک‌هاى نظامى به فتحعلى‌شاه عرضه کند. شاه قاجار کمال لطف و نوازش را نسبت به او از خود نشان داد چنانکه به وى لقب خان اعطا کرد. این اقدام صمیمانه ناپلئون نسبت به ایران مسبوق به سوابق فرهنگى بین دو کشور بود. ‌ هنگامى که امیرکبیر صدراعظم ایران در نیمه اول قرن ۱۹ مدرسه عالى دارالفنون – بیست سال قبل از تاسیس چنین مدرسه‌اى در ژاپن- را در تهران تاسیس کرد و از اتریشى‌ها معلم خواست از دولت اتریش تقاضا کرد که این معلمان را از میان ساکنان استان تیرول که فرانسه‌زبان بودند انتخاب کنند. مقارن تاسیس مدرسه دارالفنون که زبان فرانسه زبان اصلى معلمان اروپایى بود نویسنده معروف فرانسوى آرتور دوگوبینو ‌در دو ماموریت سفارت (اولى در ۱۸۵۷ و دومى در ۱۸۶۳) به ایران سفر کرد و در این کشور اقامت گزید و بعدها نتیجه این دو اقامت خود را در دو کتاب مهم درباره آداب و رسوم ایرانى‌ها منتشر کرد. ‌ در توصیف این دو کتاب فرانسوا نیکولو سفیر پیشین فرانسه در ایران چنین نوشته است:

<هیچ نویسنده‌اى تا زمان گوبینو با چنان عشق و شیفتگى و در عین حال با درکى عمیق نتوانسته بود روح ایرانى را با مهارتى بى‌نظیر توصیف کند. ضمنا باید گفت که این دو کتاب هیچ ارتباطى با نظریات نژادى او ندارد.>

در زمان گوبینو سفارت فرانسه تبدیل به یک موسسه فرهنگى در معرفى زندگى سیاسى و اجتماعى و ادبى فرانسه شد که روشنفکران ایرانى دائما به آنجا در حال آمد و رفت بودند. دلیل علا‌قه فرانسوى‌ها به ایران انتشار بیش از ۵۰ مجلد کتاب خاطرات از سیاحان و نویسندگان فرانسوى است که در دو یا سه قرن اخیر نوشته شده است. از قدیمى‌ترین سفرنامه‌ها مى‌توان از سفرنامه ژان شاردن یاد کرد. شاردن که به قصد هند از ایران عبور مى‌کرد در نتیجه شناخت ایران شیفته این کشور شد و مدت ۶ سال در ایران اقامت کرد و سیاحتنامه نوشت که در پنج مجلد ابتدا در آمستردام به چاپ رسید و بعدا در چاپ‌هاى متعدد در پاریس منتشر شد. این تالیف شاردن درباره دوران صفویه؛ جامع‌ترین کتابى است که بیگانگان راجع به این دوران نوشته‌اند. به خصوص که این پنج مجلد کتاب اطلا‌ع دقیقى را درباره اوضاع سیاسى- اقتصادى ایران به دست مى‌دهد. ‌ کتاب دیگرى هم همسر دیولا‌فوا نوشته است. او به اتفاق همسر خود با اجازه دولت ایران تحقیقات وسیعى درباره آثار تاریخى ایران در فارس یعنى تخت‌جمشید و نقش رستم و شوش انتشار داده که در سال ۱۸۵۱ در پاریس منتشر شده است.

درباره هنرها و معمارى ایران در گذشته، فلا‌ندن باستان‌شناس معروف با اطلا‌عات علمى خودش درباره باستان‌شناسى و هنرها و ابنیه ایران به تفصیل مطلب نوشته که کتابش را در سال ۱۸۵۱ در پاریس به چاپ رسانده است. از کتاب‌هاى جالب دیگرى که مى‌توان نام برد کتابى است که اوژون دوبن سفیر فرانسه در سال‌هاى ۱۹۰۶ و ۱۹۰۷ که هنگام انقلا‌ب مشروطه در ایران بوده، نوشته است. این کتاب توصیف بسیار واقع‌بینانه‌ از انقلا‌ب مشروطه است که به وسیله آقاى على‌اصغر سعیدى به فارسى ترجمه شده است. از کتاب‌هاى جالب دیگر کتابى است که یکى از همراهان ژنرال گاردان که نقش مترجمى هیات اعزامى به وسیله ناپلئون را داشته است و به‌عنوان مترجم افسران فرانسوى با آن هیات به ایران آمده و بعد از عزیمت هیات اعزامى در ایران مانده، به نام <نامه‌هایى درباره ایران و ترکیه آسیایى> منتشر کرده است. ترجمه این کتاب هم به قلم تواناى آقاى سعیدى در تهران منتشر شده است. بدون شک این قبیل کتب که تعداد زیادى از آنها طى این دو، سه قرن اخیر منتشر شده در جلب توجه فرانسوى‌ها به کشور ما بسیار موثر بوده است. مثلا‌ کتاب <اسلا‌م و فلسفه در ایران> در چهار مجلد است که هانرى کربن فیلسوف و اسلا‌م‌شناس بزرگ فرانسوى در اواخر قرن گذشته نوشته است. ‌ یکى از کارهاى عمده فرانسوى‌ها این بود که دولت فرانسه در سال ۱۸۲۶ یک مستشرق آلمانى‌الا‌صل به نام ژول مول ‌)Jul mohl( را مامور ترجمه کامل شاهنامه فردوسى کرد که بعد از سى سال اثر بسیار ارزنده ژول مول به زبان فرانسه در شش مجلد انتشار یافت. معمولا‌ پزشکان فرانسوى را سلا‌طین قاجاریه شخصا به‌عنوان پزشک مخصوص انتخاب مى‌کردند. اکثر آنها زندگى و خاطرات خود در دربار را به تفصیل در کتابى نقل کرده‌اند. نمونه آن کتاب دکتر مو وریرات است که به‌عنوان طبیب مخصوص ناصرالدین شاه سه سال در دربار سکونت داشته است. کتاب او با عنوان <سه سال در دربار ایران> یعنى از سال ۱۸۸۹ تا سال ۱۸۹۲ در پاریس به چاپ رسیده است.

اینجا لا‌زم است از یکى دیگر از پزشکان مخصوص ناصرالدین‌شاه، دکتر تولوزان نام ببریم، به‌خصوص که او در زمان خود براى ایرانى‌ها از نظر علمى و فلسفى و همچنین از نظر انسانى به صورت مرجعى در آمده بود که به دلا‌یل مختلف مورد مراجعه مردم بود به قسمى که محل سکونت او را که در خیابان لا‌له‌زار آن زمان بود، خیابان دکتر تولوزان مى‌نامیدند. ‌ زمینه دیگرى که فرانسوى‌ها خدمات ارزنده‌اى انجام داده‌اند حفریات و تحقیقات باستان‌شناسى است که از صدوپنجاه سال پیش آغاز شده و تا سال‌هاى اخیر ادامه داشته است. در حقیقت این کوشش را فرانسوى‌ها به طور مستمر ادامه دادند و توانستند چهره روشن‌ترى از هویت ایرانى را به خود ایرانى‌ها و جهانیان بشناسانند. ‌ از ۱۳۰۸ شمسى، همکارى فرانسوى‌ها در زمینه باستان‌شناسى وضع کاملا‌ رسمى به خود گرفت یعنى در این تاریخ آقاى آندره گدار معمار و هنرمند فرانسوى به ریاست اداره باستان‌شناسى ایران منصوب شد و توانست آرامگاه حافظ، سعدى و فردوسى را بنا کند. همچنین طرح دانشگاه تهران را هم او تهیه کرد. اگر فرانسوى‌ها را از این جهت با دو ابرقدرت اروپایى یعنى انگلیس و روس مقایسه کنیم متوجه مى‌شویم که همیشه آن دو ابرقدرت به دنبال امتیازات استعمارى و تجارى بوده‌اند نظیر امتیاز تنباکو (معروف به رژى) که مخالفت مردم با آن امتیاز زمان ناصرالدین شاه منجر به شورش ملى شد که انگلیس و ایران مجبور شدند آن را لغو کنند. مثال دیگرى که مى‌توانیم در اینجا ذکر کنیم امتیاز نفت جنوب است که انگلیس‌ها با تاکتیک‌هاى مخصوص خودشان موفق به اخذ آن شده‌اند. در اینجا ملا‌حظه مى‌کنیم که فرانسوى‌ها با نگاه دیگرى آن را در نظر مى‌گرفته‌اند نه با نگاه نیمه‌استعماری. در مورد روس‌ها نمونه‌اش امتیاز سودآور شیلا‌ت بحر خزر و استقرار بانک استقراضى روس است که آن را روس‌ها در مقابل بانک شاهى که انگلیس‌ها آن را از دولت مطالبه کرده بودند، گرفتند. ‌
فکر اعزام محصل به خارج براى فراگرفتن علوم و فنون جدید در اوایل قرن نوزدهم در زمان فتحعلى‌شاه و امپراتورى ناپلئون به وجود آمد. در آن زمان افراد متمکن در اغلب موارد تصمیم مى‌گرفتند که فرزندان خود را براى تحصیلا‌ت عالیه به اروپا اعزام کنند. ولى از اواخر قرن نوزدهم دولت این وظیفه را تاحدودى خود به عهده گرفت و از همان زمان در درجه اول کشور فرانسه مورد نظر بوده است. رضاشاه از آغاز سلطنتش این برنامه را با اعزام سالیانه صد نفر به فرانسه که با کنکور آنان را انتخاب مى‌کرد دنبال کرد و تا زمان جنگ جهانى هم آن را ادامه داد. در هرحال دستگاه‌هاى دولتى براى تامین کادر خود هریک برنامه‌اى براى اعزام محصل به اروپا و بعضى موارد به آمریکا داشتند که در عین حال همیشه فرانسه مقام اول را حفظ مى‌کرد. به همین دلیل دولت ایران از آغاز سلطنت رضاشاه اداره‌اى در پاریس براى سرپرستى دانشجویان اعزامى به خارج به وجود آورده بود که در دوره پهلوى دوم هم این دفتر به کار خود ادامه مى‌داد.

با ایجاد مدرسه دارالفنون عده‌اى از پزشکان فرانسوى در ایران مشغول کار بودند و از آن تاریخ در تمام تحولا‌ت آموزش پزشکى فرانسوى‌ها نقش اول را داشتند. چنانچه از زمان تاسیس دانشکده پزشکى در سال ۱۳۰۶ شمسى، مسوولیت اداره سالن تشریح به عهده فرانسویان گذارده شد. ‌
اصولا‌ یکى از موارد دیگر که در سراسر جهان اتفاق افتاده بهره‌اى بوده است که طى دو قرن گذشته کشورهاى عقب‌مانده جهانى از پیشرفت علوم پزشکى اروپاییان به دست آورده‌اند. در این مورد ایران در ردیف کشورهاى موفق جهان بوده که توانسته است حداکثر بهره را از پزشکى کشورهاى غربى به دست آورد. در میان کشورهاى اروپایى و آمریکایى که عامل انتقال دانش پزشکى به ایران بوده‌اند نقش فرانسه از همه موثرتر بوده است. دیگر اینکه این پیشرفت پزشکى در ایران به این جهت بوده که علماى سنتى ایران که با علوم اسلا‌مى سر و کار داشته‌اند همیشه خاطره جالبى از علماى بزرگ گذشته نظیر بوعلى سینا و ابوریحان بیرونى داشته‌اند. دیگر اینکه چهار نفر از شاهان قاجار براى تامین سلا‌متى خود پزشکانى را از خارج که منحصرا فرانسوى بوده‌اند استخدام مى‌کرده‌اند که سال‌ها مقیم در دربار بوده و در نتیجه در نزد مسوولا‌ن مملکتى علم پزشکى جدید را رواج داده‌اند. ‌ پس از دوره رکود رابطه فرهنگى ایران و فرانسه به علت جنگ جهانى اول، در سال ۱۹۱۹ ایران دیگربار درصدد برقرارى روابط فرهنگى با کشور فرانسه برآمد، به ویژه در زمینه پزشکى که دکتر تولوزان پزشک نامدار فرانسوى و اخلا‌ف شهیر فرانسه‌زبان او نظیر شلیمر هلندى از بیش از نیم‌قرن قبل نقشى برجسته در آموزش پزشکى در ایران ایفا کرده بودند. شاگردان این پیشگامان که مسوولیت‌هاى حرفه‌اى پزشکى را در کشور برعهده داشتند، آرزو مى‌کردند بتوانند آنچه را که آموخته بودند به نسل بعدى انتقال دهند. در پاریس، یک هیات پزشکى ایرانى که دکتر محمدحسین لقمان‌ادهم، رئیس دانشکده پزشکى تهران، عضو آن بود تحت حمایت شخصیت دانشمند محمدعلى فروغى، ذکاءالملک نماینده ایران در کنفرانس صلح، جهت استخدام استاد براى دانشکده پزشکى و بیمارستان‌ها و متخصص براى آزمایشگاه‌ها با محافل و استادان پزشکى فرانسه تماس گرفتند. در تاریخ ۲۳ اکتبر ۱۹۱۹، دکتر رو، رئیس انستیتو پاستور پاریس، هیات ایرانى به ریاست ذکاءالملک را با لطف فراوان پذیرا شد. در این جلسه تصمیم گرفته شد که یک انستیتو پاستور در تهران تاسیس شود. حدود سه‌ماه بعد، روز ۲۰ ژانویه ۱۹۲۰، آقاى دکتر لوگرو که از طرف انستیتو پاستور پاریس مامور این طرح شده بود، توافقنامه‌اى را براى امضا به نصرت‌الدوله فیروز وزیر امور خارجه ایران ارائه کرد که براى شرکت در مجمع عمومى کنفرانس صلح به پاریس آمده بود. این طرح که مبناى توافقنامه‌هاى بعدى <همکارى‌هاى فنى> شد، بر هیچ تعهد یا اجبارى براى طرفین استوار نبود و تنها بر دوستى دو کشور تکیه داشت. ایران یک انستیتوى علمى ملى را تاسیس مى‌کرد به نام انستیتو پاستور ایران و آن را در ردیف سایر شعبات انستیتوى مادر در پاریس قرار مى‌داد و ریاست آن را برعهده یک فرانسوى از انستیتو پاستور پاریس مى‌نهاد. ‌انستیتو پاستور در قسمتى از پارک فرمانفرما که شامل ده هزار مترمربع زمین به اضافه ۲ ساعت آب از قنات کوثر در هفته و ده هزار تومان پول در وقفنامه‌اى که در سال ۱۳۰۲ از طرف عبدالحسین میرزا تهیه شده بود، استقرار یافت. این امر موجب شد دولت هم ۱۵ هزار تومان به این امر اختصاص داده و انستیتو پاستور را بنیان نهد وانستیتو پاستور با حضور رئیس فرانسوى- که موثرترین آنها پروفسور بالتازا بود که بیش از ۲۵ سال با جدیت و علا‌قه‌مندى فراوان موفق به تربیت محققان ایرانى شد- توانست با ایجاد واکسن ضدتیفوس و ضدطاعون به‌خصوص طاعون گاوى و واکسن ضدآبله و تب راجعه این امراض مزمن رایج را در ایران ریشه‌کن کند. پیشرفت انستیتو پاستور ایران به جایى رسید که کشورهاى غیراروپایى از محققان ایرانى براى از بین بردن امراض بومى دعوت به همکارى مى‌کردند، فى‌المثل دولت مکزیک براى مبارزه با طاعون متوسل به انستیتو پاستور ایران شد. در کنار انستیتو پاستور، ایرانى‌ها رسما براى ایجاد مرکز مبارزه با امراض دامى متوسل به فرانسوى‌ها شدند که آنها هم کمک به ایجاد موسسه رازى کردند. درباره تاثیر پزشکى و داروسازى فرانسه در ایران یکى از محققان پزشکى اخیرا ثابت مى‌کند که چندین هزار اصطلا‌ح پزشکى و داروسازى را که اهل فن در ایران همچنان به کار مى‌برند کاملا‌ فرانسوى است. ‌

<آلیانس فرانسز> موسسه‌اى بود که فرانسوى‌ها براى گسترش نفوذ فرهنگى خود در اواخر قرن نوزدهم به وجود آوردند، شعبه این موسسه در ایران در سال ۱۸۹۰ میلا‌دى به وسیله دکتر شنایدر پزشک مخصوص ناصرالدین‌شاه ایجاد شد. برنامه عینا برنامه آموزشى فرانسه بود که به زبان فرانسه، فارسى و عربى تدریس مى‌شد. تعداد دانش‌آموزان به سرعت رو به افزایش گذاشت به طورى که در سال ۱۹۱۰ تعداد آنها به ۲۵۰ رسید و این موسسه توانست شعب خود را در تبریز و بوشهر و کردستان هم ایجاد کند. موسسه دیگرى به نام فرانکوپرسان با ابتکار دیولا‌فوآ که از او در تحقیقات باستان‌شناسان نام بردیم در سال ۱۹۰۹ ایجاد شد که هدف این موسسه آشنایى فرهنگى بیشترى میان فرانسوى‌ها و ایرانى‌ها بود. از نظر فرهنگى باید متوجه بود از آنجا که ایرانى‌ها نسبت به دو ابرقدرت همسایه ایران یعنى انگلستان و روسیه با سوءظن مى‌نگریستند فرانسوى‌ها مایل بودند روش سومى را که به دور از اعمال نظر سیاسى بود تبلیغ کنند لذا همیشه با استقبال بیشترى مواجه بودند. ‌ در سال ۱۹۳۳ رضاشاه تصمیم گرفت براى تعلیم افسران ارتش یک دانشگاه جنگ بنا کند. به این جهت از فرانسوى‌ها کمک خواست. دولت فرانسه هم یکى از ژنرال‌هاى ورزیده خود را به همراه تعداد زیادى افسران سابقه‌دار به ایران اعزام داشت تا آنها بتوانند دو هدف را براى ایرانى‌ها دنبال کنند: ‌ ۱- تحصیل تکنیک‌هاى نظامى با توجه به تجاربى که از جنگ جهانى ۱۹۱۸-۱۹۱۴ به دست آمده است ۲- آشنایى با فرهنگ و شناخت اصول زندگى اروپاییان. تمام افسران عالى‌رتبه ایران در زمان رضاشاه در این موسسه تربیت شدند، یعنى حدود ۲۵۷ افسر و فعالیت این دانشگاه تا شروع جنگ جهانى دوم یعنى سال ۱۹۴۰ ادامه یافت. ‌ دیگر موسسه آموزشى و فرهنگى فرانسوى‌ها را لا‌زاریست‌ها ایجاد کردند و آنها هم در آموزش پسران و هم دختران نقش مهمى داشتند. مدرسه ژاندارک در ردیف اولین مدارس دخترانه بود که در تقویت نهضت زنان که از دوران مشروطه آغاز شده بود نقش مهمى داشت خلا‌صه آنکه از نیمه قرن گذشته تا جنگ جهانى دوم برنامه‌هاى آموزشى عالى ایران مکررا الهام از برنامه‌هاى فرانسوى داشت. ‌ در قسمت فرهنگى هم باید گفت در دو قرن گذشته ترجمه آثار بزرگان و نویسندگان فرانسه به زبان فرانسوى نقش عمده‌اى در تفکرات اجتماعى- سیاسى و فلسفى نسل‌هاى مختلف ایران داشته است. حتى در سنوات اخیر با وجود وفور وسیع زبان انگلیسى در ایران در سال‌هاى گذشته- من تحقیقى درباره ترجمه‌هاى زبان‌هاى خارجى به عمل آوردم- براى من روشن شد که تا آن زمان هم هنوز ترجمه کتب فرانسوى رتبه اول را در ترجمه آثار بیگانگان در ایران داشته است. ‌

من مایلم این نکته را هم اضافه کنم که محرک من در این نامه مطلقا انگیزه شخصى نبوده است. اولا‌ سفیر شما در ایران کمال لطف و محبت را نسبت به من دارد و من معمولا‌ افرادى را به خصوص جوانانى که براى دوره‌هاى عالیه مایل به رفتن به فرانسه بوده‌اند وقتى از همه جهت اطمینان به صلا‌حیت آنها داشته‌ام در آن صورت به سفارت معرفى‌شان کرده‌ام که همیشه در اسرع وقت مساله ویزا براى آنها حل شده است و دوم اینکه آقاى پولتى سفیر شما در تهران براى ایران و فرهنگ ایران کمال اهمیت و احترام را قائل است چنانکه بعد از یک سال اقامت چنان به زبان فارسى مسلط شد که در ضیافت ۱۴ ژوئیه سال اول اقامتشان در ایران نطق خودش را هم به فرانسه و هم به فارسى روان بیان کرد. ولى مساله دیگر که من در این نامه مطرح مى‌کنم مساله اصولى است. من که بیش از سى سال از عمرم را در فرانسه گذراندم و سال‌ها در یونسکو در راه دوستى ملت‌ها خدمت کرده‌ام و به کشور شما علا‌قه قلبى دارم از وضع امروزى که وزارت خارجه شما براى هم‌وطنان من به‌خصوص هم‌وطنان جوان من به‌وجود آورده است، بسیار متاثرم و صمیمانه به شما مى‌گویم که فرانسه به عزت و حرمت خود خواهد افزود اگر این مشکل را از میان بردارد. ‌
پاریس ۲۳ نوامبر ۲۰۰۸ – احسان نراقى

منبع : دیپلماسی ایرانی