با سلام به دوستان و علاقمندان به تحصیل در فرانسه،

امسال متاسفانه یکی از بدترین سالها در صدور ویزای دانشجویی بود به طوری که براساس اخبار موثق حدود ۷۰ درصد درخواست ها رد شده است، تقریبا درهیچ سالی این وضعیت سابقه نداشته و این مسئله باعث سردرگمی بسیاری از دوستان شده. در واقع افرادی که با هزینه های بسیار اعم از هزینه های ترجمه، یادگیری زبان، مدارک مالی، گرفتن پذیرش و … وارد این پروسه ی پر زحمت می شوند، بعد از این همه وقت و انرژی با مهر رد ویزای سفارت رو به رو می شوند.

حتی بسیاری از دوستان که دارای بورس اراسموس، یا بورس های معتبر دکترا بوده اند، ویزایشان رد شده. بر طبق شنیده ها، بعضی از دوستان به طرح اعتراض به وزارت علوم ایران پیوسته اند که البته به دلیل عدم انسجام این کار، مشخص نیست آیا نتیجه ای خواهد داد یا خیر!

از طرفی شنیده های بسیار معتبر خبر از این میده که از امسال دولت فرانسه براساس قوانین خاصی اجازه ی تحصیل به دانشجویان ایرانی در رشته هایی خاص را نمی دهد که البته پیگیری بیشتر نشان از گستردگی این قضیه و عدم اجازه ی تحصیل در تمامی رشته های علوم پایه می باشد.

دوستانی که در سفارت هستند به این قضیه اشاره داشتند که بیشتر رد ویزاها به علت کمبود مدارک مالی (به غیر از ۶۰۰۰ یورو) بوده و افرادی که مدارک مالیشان بالای ۱۰۰ میلیون تومان بوده شانس بسیار بالاتری نسبت به بقیه داشته اند. البته این قضیه نسبی است چون افرادی بودند که با داشتن پذیرشهای معتبر (سوربون) در رشته های انسانی و مدارک مالی بالا، رد ویزا شده اند.

اگر یادتون باشه در سال ۲۰۰۸ دکتر احسان نراقی مقیم پاریس نامه ی بلند بالایی به آقای سارکوزی نوشت (اینجا) و خواستار تجدید نظر دولت فرانسه در مورد وضعیت اسفناک صدور ویزا در ایران شد. او در گوشه ای از این نامه نوشته :

‌ ” روال سال گذشته هنگام پذیرفتن تقاضاهاى آنها این بوده است « سه ماه دیگر به سفارت مراجعه کنید تا از تصمیم پاریس مطلع شوید » و این رشته سر دراز دارد. این افراد به من مى‌گویند آنها وقتى پس از ارسال مدارک خود و مکاتبه مفصل با یکى از دانشگاه‌هاى فرانسه براى تحصیل در دوره لیسانس یا دوره دکترى پذیرفته مى‌شوند براى اخذ ویزا مشکلا‌ت طولا‌نى و غیرقابل پیش‌بینى براى آنها عنوان مى‌شود و واى به حال زن و مرد جوانى که به عنوان زن و شوهر صادقانه وضع واقعى خود را به اطلا‌ع سفارت مى‌رسانند. اگر با پاسخ رد مواجه نشوند با هزار زحمت ویزا به یکى از دو زوج داده مى‌شود و لا‌غیر. بهانه سفارت در این موارد این است که ممکن است شما زن و شوهر قصد مهاجرت به فرانسه را داشته باشید در صورتى که کسانى که درخواست ویزا مى‌کنند آمادگى دارند که همه نوع ضمانت مالى و رسمى براى بازگشت به ایران به سفارت بدهند. آیا علا‌قه‌مندان به رواج زبان فرانسه (فرانکوفون‌ها) در سراسر دنیا از وضعى که براى ایرانیان به‌خصوص مشتاقان تکمیل تحصیلا‌ت جوانان به‌وجود آمده خوشحالند؟

دوست خوبم مریم خانم که امسال برای ویزا اقدام کرده بودن درباره ی وضعیت ویزای امسال مطلبی رو برام فرستادند که عینا براتون میزارم، با تشکر از ایشون:

سلامی دوباره
امیدوارم که مزاحم تعطیلات آخر هفته شما نشده باشم. اتفاقا میخواستم سر فرصت راجع به این قضیه برای شما مطلبی بنویسم تا در وبلاگتون استفاده کنید. سعی میکنم خلاصه و کوتاه بگم،
 ببین دوست عزیز ، در رفتار نامناسب و تحقیر آمیز کارکنان سفارت چه بخش فرهنگی و چه بخش سفارت شکی نیست ؛ و همه ی این ها نتیجه ی روابط نامساعد ایران با اروپا و حتی بازتاب رفتار برخی مراجعه کنندگان میتونه باشه. من بارها دیدم در این صف های طویل مردم برای زود تر رفتن به هم توهین میکنن و کار به برخورد فیزیکی کشیده میشه!
حتی سرباز ایرانی هم جرات نمیکنه نزدیک بشه و مداخله کنه. البته تابستون همیشه شلوغه ولی بی نظمی و بی احترامی از خودمون شروع میشه. حتی جلوی گاردی های سفارت هم برخوردهای ناشایستی میکردن !
بگذریم… شما خیلی بهتر از من میدونید که دادن ویزا به همه ی کسانی که درخواست دادن کاملا نامعقوله. من اینون به این خاطر نمیگم که خودم الان ویزا گرفتم . چون کاملا با مشکلات اینجا از قبل آشنا بودم. و برای من مدینه ی فاضله یا بهشت برین نبود. اما متاسفانه خیلی از دوستان چه پسر و چه دختر به خاطر محدودیت ها و فشارهای وارد بر جامعه ، به نوعی در حال فرار هستن. که البته تا حد زیادی حق دارن. من کسانی رو دیدم که هنوز ویزا نگرفته، کلی از جا در رفته بودن و خودشونو گم کرده بودن! و حتی کسانی که رنگ چشم و ابرو را تغییر دادن تا از حالا خودشونو وارد دنیای جدیدی کنن! یعنی پشت این درخواست، هدف مشخص، منطق و اراده ای وجود نداره.
واغلب در اولین برخوردها این گروه قابل تشخیص هستن. مثلا دختری بود که اغلب در حواشی بود و مدام در حال تماس با دیگر متقاضیان بود. حتی مدرک مسکنش را داد یکی از همین بچه ها براش جور کنه که چون اون دختر اسم شهر را اشتباه متوجه شده بود،در شهر دیگری برایش خونه پیدا کرده بود. و در نتیجه رد ویزا شد. یا کسانی بودند که متراژ خانه و تعداد افراد خانه ی اصلا معقول نبود: آپارتمان ۵۰ متری با ۴ نفر دیگر که ۲ تاشون پسر بودن برای دختری از یزد!
آفیسر بخش دانشجویی بهش گفت اصلا خودت فکر کن میتونی یه همچین جایی زندگی کنی؟! برای همین خیلی برای مسکن سخت گیری میکردن. چون بعدا همین مسکن برای دانشجویان دردسرساز خواهد شد. من هفت سال توی خوابگاه بودم و مشکلات عجیبی را لمس کردم. حالا تصور کنید یک کشور و فرهنگ دیگه! برای همین به شدت تاکید داشتن که مسکن یا خوابگاه باید برای حداقل یکسال اجاره بشه و مثلا رزرو هتل یا auberges  را اصلا قبول نمیکردن.
من یک ماه تمام با خانواده ی صاحبخانه در تماس بودم. عکس های خونه رو دیدم. مکان وجایگاهش را پیدا کردم و صادقانه شرایطم را گفتم. و تمام این ها رو آفیسر پرسید. مثلا اگر خوابگاه یا منزلی در فاصله ی ۴۰ یا ۵۰ کیلومتری محل تحصیل بود، برای اون ها قابل قبول نبود.
من تمام ای میل های صاحب خونه وبچه هاشو پرینت گرفتم و براشون بردم و ۹۰% متقاضیان همین مشکل مسکن رو داشتن. البته عده ای هم در مدارک دست میبردن! دوست صمیمیه من ادعا میکرد حتی کارت دانشجویی براش فرستادن. در صورتیکه کارت دانشجویی فقط در محل ثبت نام دانشگاه صادر میشه! و علاوه بر اون،  پرینت مدارک مالی و بانکی را تغییر داده بود. و اون هم رد ویزا شد. بنابراین این سختگیریه مسکن ، بیشتر برای جلوگیری از مشکلات بعدی هست. البته این روهم اضافه کنم که این ها سیستمشون به این شکله که میخوان غربال کنن ببینن چه کسانی واقعا صبر وتحمل این راه رو دارن. مدیر آژانسی که من در اونجا کار میکردم بارها به من گفته بود که در سفارت فرانسه آشنا داره ولی من به هیچ عنوان قبول نکردم. گفتم اگر قراره از این راه خسته بشم، همون بهتر که نرم!!!
نکته ی مهم دیگه سابقه ی کار وفعالیت پژوهشی هست که خلاصه ی اون در رزومه قابل رویت هست. معمولا کسانی که بعد از اتمام تحصیلات سابقه ی کار درست وحسابی ندارن، طبیعتا در غربت نمیتونن چندان موفق باشن یا سختی های زیادی رو به رو هستن؛ و به قول معروف خودساخته نیستن. و حتی گاهی با چند پرسش ساده، جعلی بودن مدارک کار مشخص میشه. مخصوصا رشته های علوم انسانی وهنر.
سابقه ی کار وفعالیت های علمی پژوهشی تا حد زیادی میتونه اون ها رومتقاعد کنه. اینم بگم که موارد مالی اهمیت چندانی نداشت. البته روی ضامن ها حساس بودن. مثلا یکی از پسرهای متقاضی ، شوهر خواهرش را ضامن کرده بود که چهار فرزند داشت و حقوق بالایی هم نداشت و میگفت چون پدرش راضی نیست مجبور شده بود.
نکته ی دیگه اینکه معمولا شهرهای کوچک تر رو سریعتر و راحت تر ویزا میدن. من حدود ۵ پذیرش داشتم و کوچکترین و ناشناخته ترین  شهر روانتخاب کردم.
موفق باشین